یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

دیده شدن !!


وبلاگ نویسی در کنار همه ی مزایا و معایبش یک نکته ی ظریف دارد و آن درج خرت و پرت های فکری و رفتاری وبلاگ نویس است ... این خرت و پرت ها چیزهای بدی نیستند (!) چون متعلق به خود ما هستند ... اگر خوب هستند ، به چشم می آیند و تقویت می شوند و اگر بد هستند قائم نمی شوند ودیده می شوند

 

 

*

رفته ام پذیرائی و دارم دنبال شارژر می گردم که موبایلم را به آن وصل بکنم ... می بینم نیست و برمیگردم و با کمی اخم و تَخم رفتاری در اتاق دنبالش می گردم !! آنجا هم نیست ، به پریز آشپزخانه مراجعه می کنم که زمانی شارژر در آنجا ساکن بود ، می بینم که نیست !! با خودم می گویم اگر هر چیزی سرجایش باشد خیلی خوب می شود و اینهمه اتلاف وقت پیش نمی آید !!! به پذیرائی برمیگردم و می بینم آن دیگر گوشی ام که دیشب افتخار دادم و چند تا عکس با آن گرفته ام ، روی مبل نشسته است و دُمش به سیم شارژر وصل است !!! به تلاش مذبوحانه ام لبخند می زنم و با خود می گویم : دقیقا ... اگر هر چیزی سرجایش باشد خیلی خوب است ؛ مخصوصا حواس !! "

 

**

از خواب بیدار شده بودم و دنبال ادامه ی خوابم می گشتم ... دیده اید که گاهی خواب زیادی به واقعیت روزمره ای که می گذرد شبیه می شود و همین باز کردن پلک آن را دیوار به دیوار بیداری می کند !!

چند دقیقه طول کشید تا دوزاری ام افتاد که آن واقعیت خوابی بیش نبود !!

 

***

در زمان نوجوانی علاقه ی زیادی به خواندن کتاب های علمی - تخیلی داشتم و قسمت زیادی از وقت و پول توجیبی هایم صرف خرید و خواندن آنها شده بود !! مخصوصا نوشته های نویسنده های معروفی چون " ژول ورن " و " ایزاک آسیموف " و ... گاهی اوقات فکر می کنم اگر به جای خواندن آنها کتاب های درسی ام را خوانده بودم الآن موقعیت کاری بهتری داشتم و در ادامه فکر می کنم که خوب شد آنها را خوانده ام (!!) چون به جای موقعیت کاری بهتر ، حالا موقعیت فکری بهتری دارم !!

امروز یکی از تخیلات علمی ام را به دوستی در آن سوی آبها فرستادم تا ببرد به یکی از این گوشی سازها توضیح بدهد ، شاید در مغز آنها هم خوش نشسته باشد و به همین زودی یک گوشی با قابلیت خاص تولید بکنند و منهم برای خودم بشوم استیو دادو !!

 

****

یکی از دوستان وبلاگ نویس ، یک پست تبدار گذاشته بود و در آن مرقوم کرده بود مطالبی با این مضمون که چه فرقی می کند خندان باشی یا غمگین ، عمر برای همه به پایان خواهد رسید (!!) و بعد از کمی توضیح و تفصیل نوشته بود که با پولداری می توان زندگی و مشکلاتش را تحمل کرد حتی درصورت اخمو بودن !!

ولی به نظر من اینگونه نبود و با تمام اعتباری به پول قائلم و نقش آن در چگونه گذراندن زندگی روزمره برایش نوشتم : "و تمام زندگی شاید رسیدن به یک لبخند رضایت آمیز باشد !! " خیلی مهم است که زندگی را چگونه ببینیم !! و یا زندگی خودش را چگونه به ما نشان بدهد !!

 

نظرات 2 + ارسال نظر
همطاف یلنیز دوشنبه 13 فروردین 1397 ساعت 21:22 http://fazeinali.blogfa.com/

سلام سلام
.
بااینکه هنوووز شاکی ام گویا
رسم تقدیر چنین است و چنان خواهد بود
می رود عمـــــر، ولی خنده به لب باید زیست
.
چاره ای نیست

نگین سه‌شنبه 14 فروردین 1397 ساعت 14:19

سلام بر جناب دادو

بله بله مخصوصاً حواس !

من در مورد مادرم خوابهای این شکلی خیلی میبینم... نزدیک و ملموس و واقعی .. و وقتی بیدار میشم بشدت دلم میگیره که فقط خواب بوده ...

اگرچه آدم گوشی بازی نیستم ولی اگر گوشی شما به مرحله تولید رسید، حتماٌ یکی میخرم اگر شده هدیه بدم به همسرم!

کیفیت گذشتن عمر خیلی مهمه وگرنه که در هر شرایطی خاصیت زندگی اینه که میگذره ...

سلام
حواس چیز خیلی خوبیه !!
خدا بیامرزدشان ...
بزرگی که فرموده بود انگار :آدمها دو نوع هستند ؛ اهل گوشی بازی یا اهل بازی گوش !!
درسته که خیلی ها تمام سعی شان به بالا بردن کمیت های زندگیشان می باشد ولی چیزی که مهمتره همان کیفیته !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد