یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

مقاطعه کاری ...

 

زندگی بقول آنچه در سریال " سالهای دور از خانه " یا همان اوشین در یادم (!!) مانده است ، « منشوری ست دوار » !!! منشور وقتی ساکن باشد می تواند از یک نور هفت رنگ تولید بکند و اگر این منشور دوار باشد زیادی رنگی رنگی می شود ...

  

 

برای برخی ها زندگی یک کیفیت یکپارچه است، مانند یک فرش بزرگ که بافته می شود و می رود تا در انتها نقش اصلی و نقشه ی اصلی خودش را نشان بدهد و برای خیلی ها زندگی مانندشلوارهای وصله دار است ؛ پازلی از قطعات گاه ناجور و گاه جور !!


خدا حفظش بکند ، سر کوچه ی ما یکی بود که مصالح ساختمانی می فروخت ، اسمش حسین آقا بود و مشهور بود به حسین گچ پز !! این حسین آقا در خیلی از جملات و عبارات و اشارات مردم آن زمان نقش آفرینی داشت ... یکی بخاطر وصله های ناجوری که توی لباس های کاری اش بود ، مثلا یک وصله ی خیلی بزرگ و قرمز رنگ که 180 درجه با رنگ شلوار مخالف بود و یا یک وصله ی ناجورتر وسط لباس کارش و ... برای همین شده بود مصداق وصله ی ناجور !! یک الاغ خانی هم داشت که مظهر ادب و سربراهی بود ، طوری که محبتی که در دل حسین آقا داشت از محبت پسرانش پیشی گرفته بود !! یک محلی داشت در انتهای مغازه اش که خانه ی مِهر الاغ خان بود !! باندازه خود الاغ خان بود طوری که همیشه دُمش بیرون می ماند ، ولی رضایت و قناعت ، کاری با کمِ زندگی می کند که حماقت با بیشِ زندگی نمی تواند بکند !! خلاصه اینکه تعریفات این الاغ خان هم همیشه توی دهان معلم های ما می چرخید !! بی نظمی که می شد، الاغ خان می شد مجسمه ی نظم !! سر به هوایی سر می زد ، الاغ می آمد و می شد اسطوره ی سربراهی !! کسی از زیر مشق شب در می رفت ، الاغ خان و کاردرستی اش می شد تندیس وظیفه شناسی !! و خلاصه ادبیات محله را حسین آقا می گرداند و امورات مدرسه را الاغ خان !!!

 

مثلا اینها همه شان حاشیه بود !! زندگی همان منشور دوار است ...

 

زندگی بهرحال مسیری ست طولانی در ابتدا و کوتاه در انتها ، نسبیت انشتین هم  اول را با اول و آخر را با آخر می توانست توضیح بدهد ولی اینکه در اول طولانی باشد و در انتها کوتاه را عمراً نمی توانست تشریح بکند !! در این مسیر نسبتاً طولانی ایستگاههایی هست که طبیعی هستند و و ایستگاههایی که بدست خود فرد ایجاد می شوند ؛ کودکی ، نوجوانی ، جوانی و ... و یا مقاطعی مانند تحصیل ، اشتغال و ... !! هیچکدام اینها آنقدرها که فکر می کنیم اختیاری و یا اجباری نیستند و گاه باید از یکی به آن دیگری کوچ کرد و هر کدام شرایط خاص خود را دارند ، بطوریکه ما انتهای یک مقطع را می توانیم حس بکنیم و شروع مقطع جدید را !!

 

این روزها یکی از مقاطع خاص برای این وبلاگ می باشد و احتمالا تا انتهای سال 94 ، آخرین روزهای عمر وبلاگ " یادداشت های دادو " ... مطمئناً نوشتن تمام نخواهد شد و از جای دیگری شروع خواهد شد ولی شمارش معکوس یادداشت های دادو خواه ناخواه شروع شده است و تا لحظه سال تحویل به صفر خود خواهد رسید !!

 

نظرات 10 + ارسال نظر
جیمبو چهارشنبه 19 اسفند 1394 ساعت 10:37

دادو سریال هانیکو اون جمله معروف منشور دوار رو میگفت تذکر برای یاداوری بود ولا غیر
چرا وبلاگ رو میخوای تعطیل کنی کسی بهت چیزی گفته بگو بریم بکشیمش

من که یادم نیست ، اینجا یک نفر روزی شصت و پنج بار این جمله را از سریال اوشین بانو تکرار می کند ، بهرحال زندگی منشور هم نباشد دوار که هست !!

khatere hastam چهارشنبه 19 اسفند 1394 ساعت 11:51

سلام

واقعا میخواید وبلاگتون رو ببندید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام
این وبلاگ را بله ... گامی نو در راهی نو و در وبلاگی نو

نگین چهارشنبه 19 اسفند 1394 ساعت 15:40 http://parisima.blogfa.com

سلام
مطلب رو خوندم
دلم گرفت همشهری
همیشه رفتن با دلتنگی همراهه ...

ای کاش در وبلاگ جدیدتون منهم سعادت این رو داشته باشم که یکی از خوانندگان شما باشم ...

سلام
مطمئناً ما از خواندن وبلاگ شما دست نخواهیم کشید و قدمتان زینت بخش خانه ی جدید خواهد بود ...

نگار چهارشنبه 19 اسفند 1394 ساعت 16:23 http://heavenward.persianblog.ir

سلام جناب دادو
امیدوارم شادکام و سلامت باشید در همه مراحل حرکت این منشور زندگی.
انشالله آدرس خانه جدید را هم میدهید ؟

سلام
منور فرموده اید ... مگر می شود که نشود !!؟

الهام چهارشنبه 19 اسفند 1394 ساعت 17:54 http://marzhayemoshtarak.blogfa.com

سلام
دلیل رفتن تان که مشخص نیست اما اگر با آن دلیل منافات ندارد واقعا مایلم اگر قابل بدانید، ادرس جدید را لطف کنید.
موفق باشید.

سلام
حتما خبر خواهم داد ...

طناز چهارشنبه 19 اسفند 1394 ساعت 17:55

آقادادو؟؟؟؟؟ نرید دیگه.. خوااااااهش

سروش چهارشنبه 19 اسفند 1394 ساعت 21:35 http://azadkish.mihanblog.com

ایول دادوخان، بعد از چند تا، از این نوشته تان واقعا لذت بردم و کیف کردم.
یاد اون صدای دلنشین و زنده یاد افتادم ک میگفت "زندگی، منشوری است در حرکت دوار..."
حسین آقا و خرش ب دلم نشستن. دلم برای خرش تنگ شد!!!
ای بابا! آدم عجول چ زود تو ذوقش میخورد! هنوز دو بند پایانی ر نخوانده بودم ک این چند خط بالا ر نوشتم! دادوخان، درست است ک چشم نرگس ب شقایق نگران خواهد شد، ولی شما کجا میرین؟! من نه سال و اندیه تو یک جا مینویسم و فقط ترس از ددمنشی بلاگفا باعث شد باقی مانده ی نوشته هام ر از اونجا بیارم تو میهن بلاک و ب دوستان هم اطلاع دادم. حالا شما چرا میخواین برین؟ کجا میرین؟! تازه شما ر کشف کردیم!

سلام
جای دوری نخواهم رفت ... یک خانه ی دیگر ... حتما خبر خواهم داد !!
اینجا کلنگی شده است

طناز چهارشنبه 19 اسفند 1394 ساعت 23:58

به منم خبر بدید باشه؟؟؟ قول میدم اذیت تون نکنم.

چشم

همطاف یلنیز پنج‌شنبه 20 اسفند 1394 ساعت 07:57 http://fazeinali.blogfa.com/

سلام سلام
زندگی منشوری همطاف را یادهانیکوی پرجنب و جوش می اندازد تا اوشین مظلوم
تیتراژ آغازین سریال داستان زندگیی با صدای پرصلابت عطاء‌الله کاملی: «زندگی منشوریست در حرکت دوار، منشوری که پرتو پرشکوه خلقت با رنگ‌های بدیع و دلفریبش آن را دوست‌داشتنی، خیال‌انگیز و پرشور ساخته است. این مجموعه دریچه‌ای است به سوی داستان زندگی!»
و
خوو حال و هوای زندگی که تغییر نماید، یقینا یادداشت های دادو هم متحول می شود. به به. منتظر خانه نو و یادداشت های نوبرانه هستیم

سلام
سریال " سالهای دور از خانه " حالا خودش تبدیل شده است به " سریال دور از یاد " ؛ پس لازم شد بروم پست را اصلاح بکنم !! نه همان بماند تا کامنت ها اصلاحیه اش باشند !!

4 سال برای یک وبلاگ خوب است !! حتی برای ریاست جمهوری هم دوره ی چهار ساله ، برای پوست اندازی در نظر گرفته اند ؛ زیاد که بماند فاسد می شود

سمیه پنج‌شنبه 20 اسفند 1394 ساعت 16:59

دادو خان چون دلیلشو میدونم ناراحت نیستم از بستن اینجا
خوشحالم راهی نو رو شروع میکتید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد