یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

خون هم از جان است !!

 

چند وقت پیش اس ام اس آمد که به خون شما شدید تشنه ایم !! بیائید و خون اهداء بکنید ... خیلی مایل بودم بروم و خون بدهم ولی چون می رفتم دیزین و بعد از خون دادن تلاش سخت اصلا خوب نیست ، نرفتم ...

  

 

دو روز پیش دوباره اس ام اس آمد ، گفتم شاید واقعا نیاز دارند و برای همین تصمیم بر خون دادن گرفتم ... دیروز بعد از ظهر که به خانه رسیدم کلا جریان را فراموش کرده بودم و برای همین امروز با عزمی چند برابر جزم رفتم و خون دادم ... مردم می روند جان می دهند ما هم خون می دهیم !!

 

تا چند سال قبل ، هر سال 3 بار می رفتم و خون می دادم ، بعدها کمی بدنم سنگین تر شد و نامیزان شده بودم و برای همین نخواستم خون بی حوصله ی من توی رگ یک بدبخت دیگر برود ... امروز که رفتم انتقال خون ، بعد از ثبت نام که یک قسمت جالب در خودش داشت و آن این بود که فرد کنترل کننده یک کتاب درسی جلوی خودش باز کرده بود و مثلا داشت برای امتحانی که پیش رو داشت درس می خواند و اطلاعات خون دهنده را هم ثبت می کرد !! فکر  کنید یک مورد اشتباهی در خون دادن و ...چه ضایعه ی اسفناکی می تواند باشد !!

 

خانم نازی خوش اخلاق و خندانی ( موردی که یک در هزار پیدا می شود !! ) که متصدی خونگیری بود به هیکل لندهور من نگاهی کرد و گفت : " تا حالا خون داده اید !؟ " گفتم : " بعد از بازنشستگی آقای دکتر واعظ ، حالا چه کسی مسئول اینجاست !؟ " خندید و گفت : " فهمیدم دیگه ... " این اخلاق اجتماعی من یک دانشگاه است در حد آکادمی افلاطون !!

 

بعد از خون دادن رفتم سراغ فوتورافچی ، چند وقتی بود که او را ندیده بودم ، کمی حرافی کردیم و یک نیمچه دوری هم در شهر زدیم و چقدر شلوغ بود ، مخصوصا " قدم گذر تربیت " که جمعیت روی هم راه می رفتند ...

 

و عصر قرار داشتیم تا برویم و بمناسبت نزدیک شدن روز درختکاری خاطره ی دیگری بکاریم !! از چیزهایی که گذشت و خوردیم همین یک مشت برای نمونه از خروار شاید کافی باشد !!


http://s7.picofile.com/file/8240675326/photo_2016_02_25_23_26_46.jpg

 

نظرات 5 + ارسال نظر
همطاف یلنیز جمعه 7 اسفند 1394 ساعت 06:16 http://fazeinali.blogfa.com/

سلام سلام
.
گویا در رده خوردنی ها فعلا سوپ آن هم از نوع خامه ای! پای ثابت شماست ها؟
برای همطاف این پیامکهای خونی با "اهداکننده گرامی" شروع می شود.
خوو چند احتمال وجود دارد
یکی ترازوی وزن کشی شان باید بالاتر از 55 نشانم دهد
بعد می پرسند در ماه گذشته آنتی بیوتیک یا قرص کدیین دار مصرف کردید؟ بگویم فقط سرماخوردگی بزرگسال، ردم می کنند تا آثار! قرص برطرف شود.
منتهی چون غلظت خون دارم (گویا ارث از ارجمند باباست در کنار علتهای دیگر ) خون دادن حالم رو بهتر می کند

سلام
خوشبختانه با دیدن من دلشان به حال ترازویشان می سوزد ...سوالات معمول را این بار اصلا نپرسیدند ، شاید طرف داشت جاب سوال ازبر می کرد !!
این قسمت غذا ساده تر و قابل عکسبرداری تر است ... بقیه هم گهگاه هست ...

LO0OVE جمعه 7 اسفند 1394 ساعت 17:20 http://maloosak.69.mu

خیلی از سایتتون خوشم اومد موضوعاتشو متنوع ترکنین بهتره

از ته دل خیلی دوست دارم شما هم به من سر بزنید
8965

همسفر شنبه 8 اسفند 1394 ساعت 09:03

سلام
بازم خاطره ؟؟؟؟

سلام

نگین شنبه 8 اسفند 1394 ساعت 09:25

سلام بر دادو خان گرامی

سالها قبل مادر یکی از دوستان برادرم رفت بیمارستان که یک غده چربی عمل کنه .. دکتر گفته بود یه غده چربی بی خطره و عمل هم خیلی ساده ست و اصلا جای نگرانی نیست ..

حین عمل به ایشون خون تزریق کردند و ایشون از همون بیمارستان بجای اینکه خونه بیاد ، روانه دارالرحمه شد ..

خون تزریقی آلوده به ویروس هپاتیت بوده گویا ...

سلام
بدبختی در بین ملت نهادینه شده است ، ولی مردم کسانیکه خودشان را بدبخت می کنند و نامشان معتاد است را می بینند و مردمی که دیگران را بدبخت می کنند را نمی بینند و چه بسا آنها را بعنوان متولی خیر و شر خویش انتخاب می کنند !!

سروش دوشنبه 10 اسفند 1394 ساعت 18:18 http://azadkish.mihanblog.com

واقعا خانم خوبی بوده ها! چ سری چ دمی عجب پایی!

آره پیدا می شود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد