یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

کلافگی های زندگی ...

 

http://s6.picofile.com/file/8239934526/IMG_20160220_181844.jpg

 

 

این که همه گاهی در زندگی کلافه می شوند چیز دور از ذهنی نیست ولی اینکه چه کسانی کِی کلافه می شوند و مدت کلافگی افراد چقدر باهم فرق دارد و مسایل مربوط به آن ، شاید برای افرادی که مایل هستند تا خودشان را در اطرافشان محک بزنند (!) مشغولیت خوبی باشد.

 

گاهی اوقات ما از داشتن چیزی کلافه تر می شویم تا نداشتن آن و این به معنی ارزش اصلی آن چیز نیست ، بلکه بمعنی نگاه و برداشت ما از آن چیز است !! به جا آن چیز کلمه ی مناسب بگذارید ... مثلا یکی از آن چیزها برنامه است !! برخی ها از کارِ بدون برنامه دچار کلافگی می شوند ، احساس خوبی از روند کار ندارند ، همیشه فکر می کنند یک اتفاقی خواهد افتاد که کل فعالیت را زیر سوال ببرد و تا آخر نیز این حس را با خود حمل می کنند و در صورت موفق شدن نیز سهمِ کمتری از لذت می برند چون قسمت عمده  را بصورت پیش پرداخت در همان استرس و نگرانی هزینه کرده اند !! برخی ها هم هستند که از برنامه خوششان نمی آید و حس می کنند چیز دست و پا گیری است و دوست دارند تا در انجام کارها مقید به امر و نهی نباشند و ... البته کسانیکه ارزش برنامه داشتن را درک کرده اند می دانند افراددسته ی  اول و دوم هردو در اشتباه هستند ... بدلیل اینکه علاوه بر صرف انرژی لازم برای انجام یک کار و یا پیشبرد یک خواسته ، انرژی زیادتری برای اتلاف ها از دست داده اند !!

 

شما چقدر کلافه می شوند ؟ از دست چه چیزی !؟ آن چیزها را اگر بتوانید پیدا بکنید ، برای خودتان خیلی بهتر می شود و برای دیگرانی که در اطراف شما هستند هم مطمئناً خوب خواهد شد ...

 

===

 

یکی از همکاران قدیمی  ما یک زمانی داشت تعریف می کرد که دیروز تلویزیون یک سریالی نشان می داد  ، دیدید !؟ فلانی فلان گفت و بهمانی فلان کرد و ... یکی از آن زبل تر ها که می دانست از کجا باید زیپ دلخوشی را بکشد پرسید : " اسم سریال چی بود !؟ " طرف نگاهی کرد و خیلی مصمم گفت : " آنچه گذشت ... " 

 

دیده اید که جلوی برخی خنده ها را نمی شود گرفت ...
 

===

 

دیروز بعد از ظهر کلافه از دست خواب بودم و نمی خواستم بخوابم !! یعنی اگر می خوابیدم حداقل دو ساعت را می رفتم و این یعنی شب را باید بیداری می کشیدم .. این نوع بیداری ها در شب فرصتی برای برخی کارهای عقب مانده نیست و باید نشست و هدر رفتن وقت را تماشا کرد ؛ چه با چشم باز و چه با چشم بسته !!

 

کمی بعد دوستی تماس گرفت و آمد سراغم ... کمی وقت اضافه داشت و برای یک دیدار از نوع جبران مافات خوب بود ... من هم که برای فرار از خوابِ سر ظهر ، دنبال بهانه بودم !! ابتدای مسیر بدلیل مسئله ی خیلی حیاتی و مهم " کجا بریم !؟ " کمی کلافه بودم ولی بهرحال از این طرف و آن طرف زدیم و رفتیم چند تا کارخانه را نشانش دادم تا حداقل بداند وقتی از کجا گزارش می نویسد بداند که آن کجا واقعاً کجاست !؟!؟

 

و کمی بعد از کنار کافی شاپ پرنده ی " چیچک " رد می شدیم که پیشنهاد دادم سری به آنجا بزنیم و نیم ساعتی بنشینیم ، محل بسیار دنجی بود !! اصولاً هواپیمای فوکر 100 وقتی پرواز نمی کند دنج تر است تا موقع پرواز ، زمان پرواز مثل این است که با مینی بوس توی خاکی می روید !!

 

همان ابتدا چند تا عکس گرفته و رفتیم داخل و کمی نشستیم ... چند جوان جویای دل و قلوه هم آنجا بودند ... زیر منوی کافی شاپ یک مورد خاص وجود داشت !! " ممنون ، چیزی نمی خواهم    4000تومان " یعنی صرفاً برای فرار از نگاههای مردم به اینجا پناه آورده ایم !! و خاص تر هم این بود که این قیمت در صفحات مختلف و زیر لیست های مختلف فرق می کرد ... مثلا زیر لیست انواع بستنی ها و شکلات ها و کیک ها ؛ 4000 تومان بود و زیر لیست انواع دمنوش ها و ... 3000 تومان !!

 

نظرات 2 + ارسال نظر
نگین دوشنبه 3 اسفند 1394 ساعت 01:45

آنچه گذشت

من زمانی کلافه میشم که برنامه ام با دیگران گره بخوره !!
بخصوص که اون دیگران متعهد به قول و قرار هم نباشن !!!

مثلا قرار میذاریم ساعت هشت صبح فلان میدون شهر باشیم به قصد رفتن به پیک نیک
من خودم جوری برنامه ریزی میکنم و اهل خونه رو یکی یکی سر و سامون میدم !!! و راهی میکنم که معمولا 5 یا 10 دقیقه هم قبل از قرار به محل میرسیم ..

ولی اکثرا مشاهده شده !! که حتی تا یکساعت نیز معطل بقیه موندیم !!

یه چیز دیگه هم خیلی کلافه ام میکنه
دیر کردن بچه ها
هرچقدر هم سعی کنم مثبت فکر کنم بازم نمیتونم !!
البته میگن این خصلت اکثر مادرهای ایرانیه و منهم از این قاعده مستثنی نیستم!

امیدوارم سوالتون رو درست متوجه شده باشم

در ضمن سلام !!

سلام
کلافگی با دیگران که دلایلی زیادی دارد و غیرقابل اجتناب ... شاید باندازه ی فاصله مان با ایده آل هایمان !!
منظور من کلافگی با خود بود ... گاهی اوقات ما با خودمان مشکل داریم ، چیزی را قبول نداریم ولی عمل می کنیم ، دیگران حتما نقش دارند ولی چون خودمان را زیاد تحویل می گیریم باید خودمان تاوانش را بدهیم

نگین دوشنبه 3 اسفند 1394 ساعت 01:46 http://parisima.blogfa.com

آهان
آدرس !!

یه ضرب المثل موزامبیکی!! هست که میگه:
کامنت بی آدرس مثل عروس بی جهاز میباشد

آهان ...
شما خبر دارید موزامبیک موز چنده !؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد