زندگی جریان دارد ...

اوقات ثبت و صدورمان موافق طبع نیست والا زندگی دارد بی دغدغه و شلوغ می گذرد ، نیمی از روز در کارخانه صرف می شود با دلمشغولی های مخصوص خودش ، روزگار بدی نیست ، هنوز خوبی ها از بدی ها قابل شناسایی هستند !!

 

اینترنتی که گوشی ام روی آن سوار بود ، بیشتر حالت مرداب داشت ، البته این ADSL هم که در خانه دارم با اینکه 512 است وضع بهتری از تالاب ندارد !! امروز نوبت شارژ ماهانه ی اینترنت گوشی ام بود و دو رده ارتقا دادم ، امید که با اینهمه تعریف و توصیف فرقی به حالش بکند !!

صبح تا ظهر در کارخانه بودم ، روز تعطیل بود و چند نفر بیشتر نیامده بودند ، خیلی زود ظهر شد و دلیل آن شلوغ بودن سرم بود !! بعد از ظهر سری به کارگاه دوستم زدم و کمی بوی چوب و سوختگی گرفتم ، یکی دو تا طرح هم کار کردیم ، کارگاه دوستم که می روم اوقاتم خوش می شود ، به کمک او و دستگاهش قسمتی از ایده هایم تبدیل به طرح و اثر می شود و در این روزگار داشتن این چنین شرایطی جای بسی شکردارد ...

برای شام به بالا دعوت شدیم و سر میز شام ، گوشم به تی وی ترکیه بود ، 4 تا خبر شنیدم که سه تای آن مربوط به بمب گذاری بود !! معلوم بود همه جا در امنیت کامل بودند !! گزارشگر ترکیه ای در مورد کشته شدن کودکان بی گناه و معصوم حرف می زد ، هزاران کشته ی سوریه ای که ترکیه سلاح ، امنیت و ارتزاق قاتلانشان را تامین می کند همگی گناهکار بودند و فقط کودکان ترکیه ای بی گناه بودند ، گناه هم این روزها تعریف سیاثی پیدا کرده است !! خبری هم در مورد بمب گذاری در اندونزی پخش شد که بدلیل عوض شدن کانال و تعویض کانال از مرگ و میر به نانای نانای (!) ، نشنیده از آن رد شدم ...

زندگی با همه ی مرگ و میرهایی که هر روز وجود دارد ، جریان دارد و مثل گذشته چیز قشنگی هست ؛ هر چند خیلی ها بخواهند صورتش را زشت جلوه بدهند !!